دنیای گمشده من

شرح حال، نقدها و روزنوشت ها، دل گویه ها و واگویه ها

دنیای گمشده من

شرح حال، نقدها و روزنوشت ها، دل گویه ها و واگویه ها

پیوندها

خاطره از کلاس دکتر رعیتی

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۳ ق.ظ

 

 

خاطره از کلاس  دکتر رعیتی

قبولی در دانشگاه دولتی آرزوی همه ی دانش آموزان هست و همه هم تلاش میکنند تا بیایند دانشگاه بلکه در مسیر تعلیم و تربیت بهتر قدم بردارند. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و خیلی دوست داشتم که دانشگاه دولتی قبول بشوم و در محیط بهتری قرار بگیرم. علی ای حال گذشت ایام  و زحمت های درس خواندنم جواب داد و در سال 1390 در رشته آموزش زبان انگلیسی دانشگاه مازندران پذیرفته شدم.

معمولا همه دانشجوهای ترم اولی را به ساده بودن یا جدی بودن بیش از حد در محیط دانشگاه میشناسند و لقب هایی از قبیل ترمک و ... به این بخت برگشتگان می دهند که از ذکر سایر القاب معذوریم چون باید بریم سر اصل مطلب، دانشجوهای ترم اولی یک ویژگی بارز دیگر هم دارند و آن این که فکر می کنند کنکور کارشناسی غول آخر این دنیا بود که موفق به شکستش شده اند و دانشگاه پایان تمام محدودیت هاست حال آنکه ای دل  غافل......

من هم مثله همان ترم اولی های خوش خیال به دانشگاه آمدم و با دنیایی از غرور و امید سر کلاس نشستم. هفته های اول همه چیز جالب بود جز این که یک کلاسی داشتیم با استادی به نام دکتر رعیتی ، در این کلاس همیشه کف زمین زباله بود و همه ما ترم یکی ها هم کسر شان میدونستیم که خم بشیم و یه زباله رو تو سطل زباله بندازیم .

یک روز سرکلاس نشسته بودیم که دکتر رعیتی وارد کلاس شد و مجددا با صحنه وجود زباله ها در کف کلاس رو به رو شد. خیلی قشنگ و راحت با وجود این که با کت و شلوار بود شروع کرد به جمع کردن زباله ها از کف کلاس و آن ها را در سطل زباله انداخت....

سکوتی سرد و معنادار کلاس را فراگرفت.ما هاج و واج به هم نگاه میکردیم و از این رفتار دکتر رعیتی با آن شان و نام تعجب کردیم و به کل خجالت زده شدیم که استاد مملکت با درجه دکترا و آن همه احترام و شخصیت جلوی روی ما خم میشود و زباله زیر پای ما دانشجویان ترم اولی را به سطل آشغال می اندازد.


الان که ترم 8 هستم و در شرف فارغ التحصیلی باخبر شده ام که ایشان نیز در پایان این نیسمال تحصیلی بازنشسته خواهند شد که عمیقا باعث افسوس و ناراحتی بنده است زیرا به بنظرم بسیار بیشتر میشد از این استاد بزرگ منش یاد گرفت.

امیدوارم  استاد عزیزم هر جا که هست در سلامتی و شادابی کامل باشد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی